به دعوت دوست دخترش، سبزه در یک قایق تفریحی بود. اما او فراموش کرد به برادر بزرگش هشدار دهد. با این حال، جوجه زیبا به پرداخت هزینه های شنیع عادت نداشت و تصمیم گرفت همه چیز را به طور مسالمت آمیز حل کند - با مکیدن یک مرد طاس. او باید در ذهنش از سرنوشت تشکر کرده باشد - آن مرد یک دیک عالی داشت! من چنین دخترانی را دوست دارم که به این مشکل فکر نمی کنند که چگونه هزینه آن را پرداخت کنند. بهتر است او را در دهان خود بگیرید یا پاهایش را باز کنید!
اسم این جوجه ها چیه؟ او برای یک پسر کیک آورد و با دیگری ماند تا تلویزیون تماشا کند؟ فقط به این دلیل که او بلوند است به این معنی نیست که باید عوضی باشد. اما به نظر می رسد این همان نقشی است که او دوست دارد بازی کند. یک دختر به عنوان یک شاهزاده خانم نیاز به شناخت، ستایش دارد، و او حاضر است برای به دست آوردن آن هر کاری انجام دهد. یه همچین همسری میگیری، دم در هستی و اون الان داره الاغشو میپیچونه. تنها برنده در این شرایط دوستان و همسایگان هستند. همه از او تعریف می کنند و همیشه از او می خواهند که با او بیایند و ملاقات کنند. ))
همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
دختر از شنا خسته شده بود و تصمیم گرفت مرد را اغوا کند. پس از ضربه زدن با کیفیت به او، مرد تصمیم گرفت از او تشکر کند و سرش را بین پاهای او بگذارد. زبانش آنقدر دراز و شیطون بود و از این طرف به آن طرف آویزان بود و دختر پایش را بلند کرد و از هر جهت تشویقش کرد. بعد از چنین لیسی، وقتی که زبانش از کار خسته شده بود، او را در موقعیت های مختلف فاک کرد.