//= $monet ?>
دختر از شنا خسته شده بود و تصمیم گرفت مرد را اغوا کند. پس از ضربه زدن با کیفیت به او، مرد تصمیم گرفت از او تشکر کند و سرش را بین پاهای او بگذارد. زبانش آنقدر دراز و شیطون بود و از این طرف به آن طرف آویزان بود و دختر پایش را بلند کرد و از هر جهت تشویقش کرد. بعد از چنین لیسی، وقتی که زبانش از کار خسته شده بود، او را در موقعیت های مختلف فاک کرد.
خواهرش خیلی اعصاب خورده - اول جلوی برادرش توی توالت ادرار می کند، بعد برهنه می شود و زیر دوش می رود. اما برادر من مسواک نیست - او همه چیز را می بیند و وقتی خواهرش این کار را انجام می دهد سخت درگیر می شود. و اگر فقط او را تکان نداده بود و دور نمی شد، نه، او شروع به اغوا کردن او کرد. حتی اگر آن عوضی خواهرت باشد، باز هم میتوانی او را لعنت کنی، چون همه او را میزنند. چه چیزی بدتر از تو؟ هر کس به بدن نزدیک تر است باید لب هایش را بیشتر خیس کند.
من می خواهم او را در الاغ لعنتی کنم!