//= $monet ?>
ابتدا فکر می کردم که پدربزرگ در پایان آن خواهد مرد، اما برعکس شد: او دختر بیچاره را لعنت کرد و یک سطل اسپرم را نیز در بیدمشک ریخت. البته تقریباً تمام کارهایی که دختر به تنهایی انجام می داد، اما پدربزرگ نیز در بالای آن قرار داشت: در آن سن، بسیاری از آنها اصلاً نمی توانند کار سختی را تحمل کنند. دختر به طرز شگفت انگیزی می مکد: بدون مشکل کل خروس را می بلعد، من خودم او را لعنت می کردم!
تخیل پسر از بین نمی رود. منتظر ماندم تا دخترها یک فیلم ترسناک ببینند و بعد آمدند و هر کدام را به نوبه خود لعنت کردند. وقتی از خواب بیدار می شوید و ماسک می بینید، بی اختیار حالت ترس خود را افزایش می دهید. و این به رابطه جنسی تغییر میدهد، هورمونهای بیشتری از جمله آدرنالین ترشح میشود. این امکان وجود دارد که او و خواهر و دوست دخترش مرتباً چنین ترفندهایی را انجام دهند.
چنین زیبایی شکلاتی هر کسی دوست دارد لعنت کند، زیرا او هیکلی زیبا، چشمان بی حال و دهان بزرگی دارد که مانند آبنبات چوبی دیک را می مکد. می بینید که دختر باتجربه و بسیار پرشور است و حرکات و گریه های بلند همراه با ناله او این را نشان می دهد. و نوک سینه های سیاه او چقدر جذاب به نظر می رسند، و من فکر می کنم که آن پسر بیهوده دوست احمق خود را لعنتی نکرد و بسیار لذت برد.